پژواک اندیشه

سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی

پژواک اندیشه

سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی

چهره دوم قدرت

                                                          چهره دوم قدرت

چکیده

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه 90 م. و پایان جنگ سرد ، برخی از نظریه پردازان عرصه سیاسیت همان فرجام را برای ایالات متحده امریکا نیز متصور بوده و در تبیین نظرات خود استدلالهایی را عرضه نمودند .

اما در همان زمان جوزف نای یکی از پر آوازه ترین نظریه پردازان علوم سیاسی و روابط بین الملل که سالها بالاترین پستهای مشاوره ای را  در کاخ سفید و وزارت امورخارجه امریکا عهده دار بود با مردود شمردن نظریات فوق ، خود نظریه ی جدیدی را ارائه نمود . نای معتقد بود که اگر امریکا در صدد حفظ و گسترش نفوذ خود و ایجاد یک هژمونی* موفق آمیز در ارتباط با دیگر کشورهای جهان می باشد ، می بایست بیش از استفاده از سلاحهای نظامی در فکر راهکارهایی جهت تاثیر بر روی افکار ، عقاید ، فرهنگ و هرآنچه با رفتار یک ملت سروکار دارد ، باشد . وی بیان می داشت که این تاثیر نه به واسطه قدرت نظامی که از آن به " قدرت سخت " یاد می شود بدست می آید ، بلکه بهترین روش برای ایجاد این برتری ، سود جستن از ابزارها و رفتارهایی است که به نحوی دیگران را با نوعی اغوا گری وا می دارد تا هرآنچه را که ما می پسندیم ، طلب کنند .

بدین گونه تئوری " قدرت نرم " توسط جوزف نای برای استیلای هر چه بیشتر امریکا بر جهان تدوین و مورد توجه و استفاده دستگاه سیاست گذاری ایالات متحده امریکا قرار گرفت . این تاثیر گذاری توسط قدرت نرم بر روی کشورهای مورد نظر نه تنها کمتر از تاثیر یک حمله نظامی تمام عیار نیست ، بلکه در بسیاری از مواقع تبعات آن بسیار مخرب تر ، تاثیر گذارتر ، مداوم تر ، کم هزینه تر و به ویژه بدون کمترین مقاومت از سوی کشور مورد تهاجم می باشد .

در واقع لشکر مهاجم نه با تجهیزات سخت نظامی و در حمله ای از روبرو ، بلکه با ظاهری فریبنده و اغواگر ، آرام و بی صدا و با استفاده از هزاران لطایف الحیل تا اعماق خاک مورد هدف نفوذ کرده و آنچه را که می طلبیده بدون کمترین هزینه و تلفات و مقاومت در اختیار خود می گیرد .

کلید واژه ها :

جنگ نرم ، قدرت سخت ، جنگ سرد ، هژمونی ، انقلاب رنگی

استیلا، سلطه *

·         -قدرت Power

 در مباحث سیاسی ، عنصر قدرت همواره جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است و اکثر نظریه پردازان علوم سیاسی بسیاری از مطالب خود را ذر ارتباط با قدرت ، چگونگی کسب آن ، چگونگی به کار گیری آن ، راه های تحدید قدرت و ... ارائه نموده اند . در همین ارتباط مکاتب مختلف سیاسی نیز هر کدام برداشتی از قدرت و نحوه به کارگیری آن بیان نموده اند . از جمله این نظریه ها که همواره مورد توجه بسیاری از سیاست مداران و دولت مردان قرار گرفته ، نظریه ی واقع گرایی یا همان رئالیسم می باشد . بر پایه این اندیشه یگانه قدرت مورد پذیرش و قابل اعتنا و استفاده و تاثیر گذار در سیاسیت داخلی و روابط بین الملل قدرتی است که از آن به" قدرت سخت " Hard Power  یاد می شود .

قدرت سخت همان قدرتی است که با اتکا به ابزار سخت و خصوصا تجهیزات نظامی حاصل می آید . بنابراین برای اینکه دولتی در عرصه داخلی و خصوصا خارجی به درجه بالایی از اقتدار نائل شود الزاما باید در تجهیز و گسترش و ارتقاء صنایع نظامی حداکثر تلاش را به عمل آورد . بر اساس تعریف واقع گرایان ( رئالیستها ) از نظام بین المللی ، در این فضا به علت عدم وجود یک قدرت مرکزی و مسلط و مورد توافق همه واحدهای سیاسی ؛ وضعیت آنارشیک ( هرج و مرج گونه ) وجود داشته و وظیفه هر واحد سیاسی در این نظام ، حفظ بقا و ارجحیت منافع ملی می باشد .

 سنت واقع گرایی ( رئالیسم ) ریشه در اندیشه های توماس هابز ، ماکیاولی ، روسو و در هزاره های گذشته توسیدید ( مورخ یونانی ) و در عصر حاضر تاثیر از اندیشه های افرادی چون ای . اچ . کار ، نیبور ، فردریک شوما ن، جرج کنان ، هانس جی . مورگنتا و ... دارد ( دکتر حمیرا مشیر زاده 73-103 : 1385 ) . در فضای ترسیمی از نظام بین الملل توسط واقع گرایان ، بدبینی نسبت به دیگر بازیگران عرصه سیاسی ،احتمال همیشگی وقوع جنگ ، عدم باور به وجود منافع مشترک ، عدم اعتماد به کارایی سازمانهای بین المللی و ... همگی این عقیده را در بین آنان قوت می بخشد که : " حق ... فقط در میان برابر ها مطرح است ، حال آنکه اقویا آنچه را می توانند انجام می دهند و ضعفا از آنچه می خواهند رنج خواهند برد " (Bald 2001 ) . با چنین برداشتی ، یگانه راه جهت قوی بودن برخورداری از قدرت سخت ( نظامی ) می باشد .

 واقع گرایان برای اثبات ادعای خود به دو جنگ جهانی او ل  و دوم اشاره می کنند و وقوع آنها را ناشی از ضعف نظریات معتدل لیبرالیسم و عدم کارآیی آموزه های اخلاقی در روابط بین الملل می دانند . از آثار تسلط اندیشه واقع گرایی، ایجاد فضای دوقطبی پس از ج . ج . دوم ،تشکیل دو اردوگاه غرب و شرق در مقابل یکدیگر ، جنگ سرد ، مسابقات تسلیحاتی و خصوصا رقابت در ساخت سلاحهای غیر متعارف ( اتمی ، کشتار جمعی ) را می توان نام برد .

1-      نظم نوین جهانی

در اوایل دهه 90 میلادی میخائیل گورباچف ، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی سابق با اعلام برنامه های اصلاحی خود در قالب دو طرح گلاسنوست ( گشودگی سیاسی ) و پروستریکا ( بازسازی اقتصادی ) عملا زنگ پایان دوران هفتاد ساله کمونیسم روسی را به صدا در آورده و طی جریانات پر شتاب بعدی ، این غول بد هیبت که از بیماری مزمن و لاعلاج داخلی در عذاب بود به زانو در آمده و لرزه ناشی از سقوط آن بر زمین اتحاد جماهیر شوروی ، این کشور را تکه تکه کرده و هر تکه به جمهوری جدیدی تبدیل گشت .

فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی بار دیگر همه محاسبات بین المللی کـــــه اتفاقا در آن زمـــان متکی بر نظـــریات واقـع گرایان ( رئالیستها ) بود را با چالشی اساسی مواجه ساخت . شوک وارده به نظام بین الملل و خصوصا آموزه های واقع گرایان مبتنی بر استفاده از قدرت سخت جهت حفظ بقاء ، مورد تردید و مخالفت قرار گرفت . در واقع بار دیگر مصداقی تاریخی در رد یک نظریه مسلط سیاسی – رئالیسم – بوقوع پیوسته و موافقان آن نظریه را به عقب نشینی و مخالفان را به ارائه راه کارها و نظریه های بد یل واداشته بود .

3 –  نظریه قدرت نرم Soft Power theory

جوزف نای صاحب نظری نام آشنا برای دانشجویان و اندیشمندان حوزه علوم سیاسی و روابط بین الملل به حساب می آید . بی تردید وی یکی از برجسته ترین صاحب نظران دوره کنونی در تشریح و تبیین سرشت پیچیده قدرت در عرصه جهانی به شمار می رود . وی به همراه روبرت کوهن در سال 1977 میلادی با انتشار کتابی تحت عنوان " قدرت و وابستگی متقابل " رویکرد تازه ای را برای مطالعه سیاسیت بین المللی بنیان نهاد ( قدرت در عصر اطلاعات 9 : 1387 ) .

نای در کتاب دیگری به نام " قدرت در عصر ارتباطات " که نخستین بار در سال 2004 م. به چاپ رسید نظریاتی را ابراز نمود که سخت مورد توجه قرار گرفت . وی در قسمتی از این کتاب پس از باز بینی انتقادی نسبت به آموزه های رئالیسم می گوید : " ... واقع گرایان دیگر نمی توانند به روابط فرا ملی بی توجهی کنند . در 11 سپتامبر سال 2001 ، یک سازمان تروریستی فراملی ، شمار بیشتری از امریکاییها را در مقایسه به حمله ژاپن در دسامبر 1941 ، به قتل رساند ... در دنیای کنونی ما بیشتر در معرض تهدید فن آوریهای فاجعه باری هستیم که شمار محدودی از افراد تند خو در حال دستیابی به آنها هستند و از این نظر از جانب ناوگانها و ارتشهای دیگر کشورها خطر کمتری ما را تهدید می کند ( همان : 15 ) .

با این رویکرد جدید از سوی نای و بسیاری دیگر از نظریه پردازان سیاسی ، در عصر حاضر فقط اتکا به قدرت نظامی و تصور در امان بودن در سایه آن توهمی بیش نیست . از همین رو نای اعلام می دارد که  : " من همواره به بررسی شیوه هایی که در آن عامل فرهنگ و اندیشه در قدرت سهیم می شود ؛ علاقمند بودم . بر این اساس بود که مفهوم " قدرت نرم"  را ارائه کردم تا به قدرت جاذبه ای اشاره کنم که اغلب از فرهنگ و ارزشها بر می خیزد و عموما بیش از اندازه مورد غفلت واقع می شود " ( همان : 18 ) .

4 –  چیستی قدرت نرم

برای بیان مفهوم قدرت نرم ، ابتدا باید تعریف کوتاه و مختصری از قدرت سخت ( Hard Power  ) ارائه و سپس قدرت نرم را در مقایسه با آن ارزیابی کنیم .

قدرت نظامی و قدرت اقتصادی هر دو از نمونه های قدرت سخت هستند که می توان با بهره گیری از آنها دیگران را وادار کرد موضعشان را تغییر دهند . قدرت سخت را می توان با توسل به اقدامات تشویقی ( هویج ) یا تنبیهی ( چماق ) به کار گرفت (قدرت در عصر ارتباطات  1387:20)

 اما در عین حال همواره راه غیر مستقیمی نیز برای دستیابی به نتایج دلخواه وجود دارد که می توان آن را " چهره دوم قدرت " نامید . یک کشور ممکن است نتایج ترجیهی اش را در سیاست جهانی به این سبب بدست آورد که دیگر کشورها بخواهند از آن پیروی کنند ، ارزشهایش را تحسین نمایند و به تقلید از آن بپردازند ( همان : 18و 19 ) .

تدوین برنامه ای مشخص برای جذب دیگر کشورها در عرصه سیا ست جهانی ، دقیقا به همان اندازه ی تحمیل تغییرات از راه تهدید یا استفاده از ابزارهای نظامی و اقتصادی حائز اهمیت است . این همان چیزی است که از آن با عنوان قدرت نرم سخن می گوییم . بر مبنای این قدرت ، ما سبب می شویم دیگران ، همان نتایج را طلب کنند که ما به دنبال آنیم ( همان : 19 ) .

به این ترتیب نای که همواره یکی از مشاوران برجسته کاخ سفید و وزارت امور خارجه امریکا و دیگر نهادهای رسمی و تصمیم گیری این کشور بوده ، با توجه به تغییرات اساسی بوجود آمده در نظام بین الملل و با علم به اینکه در این عصر ، دیگر دولتها به عنوان یگانه تصمیم گیرندگان عرصه داخلی و بین المللی نیستند و امروز افکار عمومی ملتها به عنوان یکی از پارامترهای اساسی و تاثیر گذار در اتخاذ سیاستهای بین المللی و داخلی بر دولتها می باشد لذا بهترین راه برای برتری نسبت به یک کشور و انطباق آن با سیاستهای امریکا نه از راه نظامی بلکه تشویق و ترغیب ملتها به انتخاب زندگی به شیوه امریکایی آن هم از نوع سخیف آن می باشد .

هرچند وی – نای – در بخشی از اظهاراتش عنوان می نماید که : " من از ایــن مسئله نـــاخرسنــدم کــــه می بینم ایـــن مفهــوم – قدرت نرم – اغلب به صورت نابجا مورد استفاده قرار می کیرد ... توانایی یک کشور در جذب دیگران از فرهنگ ، ارزشها و اقدامات داخلی اش ناشی می شود . همچنین تلقی مربوط به مشروط بودن یا نبودن سیاست خارجی اش نیز در این قضیه سهم به سزایی دارد ( همان : 19 ) . اما او این را نگفته که این توانایی ملهم از فرهنگ و ارزشهای امریکایی به چه قیمت و بهایی به کشور هدف ارائه می شود . آیا این یک تبادل فرهنگی و ارزشی با فرض برابری و احترام به ارزشهای یکدیگر است و یا تهاجمی جهت از بین بردن یک فرهنگ ملی و استحاله آن در فرهنگی سراسر بیگانه و ساختن هویتی جعلی برای مردمی که مورد این هجوم فرهنگی قرار گرفته اند می باشد ؟

او در همین قسمت و پیش از ابراز ناخرسندی که در بالا به آن اشاره شد می گوید : " امروز خوشحالم که می بینم این اصطلاح – قدرت نرم – در خلال یک و نیم دهه بعد ، به گفتمان رسمی وارد شده و مورد استفاده وزیران خارجه امریکا و انگلیس ، رهبران سیاسی ، نویسندگان مطبوعات و همچنین دانشگاهیان در سراسر جهان قرار گرفته است " ( همان : 19 ) .

اکنون با توجه به نظریه ارائه شده توسط جوزف نای در مورد " قدرت نرم " می توان گزاره های زیر را از آن استنتاج نمود :

1-      قدرت نرم ابزاری در جهت تغییر سیاستهای کشورهای دیگر  است .

2-      استفاده از قدرت نرم در جهت حفظ منافع ملی امریکا است .

3-      قدرت نرم باید همان تاثیری را داشته باشد که قدرت سخت دارد .

4-      هدف استفاده از قدرت نرم وادار کردن دیگر کشورها به تقلید از فرهنگ امریکایی است .

5-      داشتن ابزارهای پیشرفته قدرت نرم باعث ایجاد هژمونی امریکا بر دیگران خواهد بود .

6-      پیشرفتهای تکنولوژیک و علمی و دسترسی به ابزار آلات پیچیده ی اطلاعاتی  - رسانه ای عملا عدم توازنی در بین کشورهای غنی و فقیر بوجود می آورد .

7-      استفاده از قدرت نرم به معنای صرف نظر از اعمال قدرت سخت نمی باشد .

8-      قدرت نرم در بسیاری از مواقع تاثیر گذارتر و آثار آن پایدار تر از نوع سختش است .

9-      هزینه های کاربرد قدرت نرم بسیار کمتر از هزینه های تامین ابزارهای قدرت سخت است .

10-  کاربرد قدرت نرم همراه با نوعی مشروطیت کاذب است و کمتر باعث بازتولید جریانات تدافعی می گردد.

 5 – ما و قدرت نرم Soft power and us

انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 با تکیه بر شعار محوری " نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی " و به رهبری حضرت امام خمینی ( ره ) به پیروزی رسید . مواضع امام راحل و سیاستهای کلی جمهوری تازه شکل گرفته اسلامی همگی مبتنی بر ارده ی ملی در راستای استقلال کشور و عدم وابستگی به هرکدام از دو ابـــــر قـــدرت  وقت

 – امریکا و شوروی – بود .

مسیر حرکت وقایع و جریانات پس از انقلاب از جمله اشغال لانه جاسوسی امریکا در ایران ، وقوع جنگ تحمیلی با حمایتهای آشکار امریکا و هم پیمانانش ، تحریمهای اقتصادی امریکا بر علیه ایران همگی تقابلی جدی را بین دو کشور به وجود آورد ند.

با توجه به نتایج حاصله از طریق اعمال قدرت سخت امریکا بر علیه ایران که هیچکدام رضایت امریکا را به هیچ عنوان تامین نکرد و برخلاف انتظار آن کشور باعث بازتولید نوعی روحیه و عزم ملی با تکیه بر شعائر اسلامی – ایرانی در میان ایرانیان گشت ، لذا امریکا و دیگر کشورهای همسو با آن در صدد یافتن راههایی مناسب و موثرتر برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران بر آمدند . بنابراین تئوری "  قدرت نرم " جوزف نای و استفاده از آن بر علیه ایران سر لوحه سیاست جدید امریکا قرار گرفت .  

6 – جنگ نرم Soft War

استفاده از قدرت نرم و ابزارهای آن بر علیه دیگران در واقع جنگی است تمام عیار ولی با مولفه های نرم . زمانی سناتور امریکایی – هیرام جانسون 1917 – گفته بود : "هنگامی که جنگ آغاز می شود ، حقیقت اولین قربانی است " ( جنگ نرم ویژه جنگ رسانه ای 1388 : 13 ) . حال با توجه به اهداف جنگ نرم که همگی در جهت نابودی فرهنگ ملی – بومی اعم از ارزشها ، اعتقادات ، سنتها و ... می باشد ؛ از بین بردن حقیقت و واژگونی و قلب ماهیت آن هدف اصلی این جنگ می باشد .

آنچه که  در جنگ نرم به عنوان سلاح جنگی مورد استفاده قرار می گیرد ، ابزار و آلاتی است که هر کدام استفا ده ای چند منظوره دارد . رسانه های تصویری و صوتی از قبیل رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، مطبوعات و نشریات ، کتاب ، اینتر نت و ... از جمله این ادوات می باشند . ترغیب فرار مغزها از کشور خود به امریکا و اروپا ( هرچند در بسیاری از موارد رفتارهای استبدادی پاره ای از  حکومتهای  کشورهای جهان سوم ،  خود مهمترین عامل این فرارها  می باشد ) و تامین محیطی مطلوب برای آنها همگی از تکنیکهای  جنگ نرم  می باشد .

7- انقلاب اطلاعاتی – ارتباطاتی communication   The revolution of

وقوع انقلاب عظیم اطلاعاتی در چند دهه اخیر و ساخت تجهیزات ارتباطاتی جدید همگی باعث رونق و قوت گرفتن نظریه قدرت نرم جوزف نای گردید . در فاصله ای کمتر از سه دهه، راه اندازی  تلویزیون های ماهواره ای ، شبکه های مختلف اینتر نتی در قالب فضای چند رسانه ای Multi Media  ، پذیرش هزاران دانشجوی خلاق و برترو نخبگان علمی کشورهای در حال رشد توسط دانشگاههای امریکا و اروپا ، تشکیل غولهای بزرگ رسانه ای در غرب که اکثر آنها در دست سرمایه داران صهیونیست مانند رابرت مرداک  می باشد و ... همگی در جهت نیل امریکا به اهداف خود می باشد .

از سویی محدودیتهای خبری- اطلاعاتی و رسانه ای ایجاد شده توسط بسیاری از دولتهای منطقه ، خود باعث تشویق و رغبت بیش از حد مردم این کشورها در استفاده از برنامه های ماهواره ای و اینترنتی که بسیاری از آنها روندی خلاف جهت فرهنگ بومی این کشورها و عموما در تضاد با ارزشهای آنها دارند گشته است .

8 – ماهواره هاSatellites

یکی از ابزارهای مهم ، تاثیر گذار ، نسبتا ارزان و با پوشش فرا گیر و گسترده که مورد استفاده در جنگ نرم قرار گرفته ماهواره ها می باشند .

امروزه ماهواره ها به بخش مهم و عمده در زیر بنای ساختار ارتباطات و اطلاعات تبدیل شده اند به طوری که می توان با اطمینان هزاره سوم میلادی را قرن ماهواره ها نام نهاد . ( جنگ نرم : 129 ) .

حرکت پر شتاب و سرسام آور پیشرفتهای علمی و فن آورانه خصوصا در مورد وسایل ارتباط جمعی ، هم باعث بوجود آمدن ماهواره ها گشته و هم این پدیده نوظهور را مجبور به بازسازی مداوم خود جهت ارائه خدماتی روزافزون و متنوع ساخته . در هر دقیقه هزاران برنامه ی علمی ، تحقیقاتی ، خبری ؛ سیاسی ، تحلیلی ، ورزشی ، آموزشی ، اجتماعی و تفریحی به اکثر زبانهای دنیا و برای هر نوع سلیقه ای به وسیله ی  این فن آوری پیشرفته با سرعتی به فاصله ی هزارم ثانیه پخش و مخاطبان در هر نقطه از این جهان پهناور به این اطلاعات دسترسی دارند . سیستم دیجیتال این قدرت را به ماهواره ها داده که بر خلاف سیستمهای قبلی پخش تلویزیونی  - آنالوگ – که از برد محدود و عموما درون کشوری برخوردار بود به رسانه ای به معنای واقعی " همگانی " و فراملی و جهانی تبدیل شود .

امروزه تجهیزات دریافت ماهواره ای این امکان را برای بسیاری از مردم فراهم نموده تا افقی بسیار بازتر و دیدی فراتر از محدوده جغرافیایی خود  و فارغ از محدودیتهای به عمل آمده در انتشار آزاد اخبار و اطلاعات که همواره از سوی تقریبا تمام دولتهای جهان اعمال می شود ، به دست آورند .

 از میان صدها و شاید هزاران شبکه ماهواره ای که به صورت بیست و چهار ساعته در حال پخش برنامه هستند حدود 40 شبکه – بدون در نظر گرفتن شبکه های ماهواره ای متعلق به سیمای جمهوری اسلامی ایران -  اختصاصا به زبان فارسی و عموما برای ایرانیان داخل کشور و همچنین قابل دریافت برای دیگر ایرانیان و فارسی زبانان در دیگر نقاط جهان به پخش برنامه مشغول هستند ( تهدیدات رسانه ای 146، 147 ، 148 : 1388 ) .

تمهیدات راه اندازی این تلویزیونها ، سود آوری برخی از آنها ، مطرح کردن افراد و اهداف وسیاستهای آنها ، زمینه های دریافت راحت ماهواره در داخل کشور و اقبالی که قشری از مردم به ماهواره ها نشان داده اند از جمله دلایل اصلی گسترش شبکه های ماهواره ای فارسی زبان طی سالهای گذشته بوده است ( همان : 145 ) .هرچند نمی توان تکنیکهای به کار گرفته شده در این شبکه ها جهت جذب هرچه بیشتر مخاطب از جمله : تنوع و گوناگونی برنامه ها ، کیفیت بالای پخش ، استفاده از محدودیتها و کمی تنوع در برنامه های شبکه های داخلی را در اقبال آن قشر از مردم نسبت به این برنامه ها نادیده گرفت .

اما در یک نگاه کلی و فارغ از پیش داوریهای معمول در رابطه با استفاده از برنامه های ماهواره ای و همچنین مصون از اغوا و شیفتگی کاذب در مواجهه با این فن آوری چند منظوره ،  می توان نوعی وحدت رویه و همسویی جهت را در بین آنها و در تعارض با فرهنگ داخلی که آمیزه ای است از فرهنگ ایرانی و اسلامی شیعی که در مجموع هویت مارا تشکیل می دهد را تشخیص داد .

همچنین در یک تقسیم بندی کلی و اولیه می توان مخاطبان این شبکه هارا به دو دسته : 1- عام و2- خاص ( نخبه ) تقسیم کرد و با توجه به این تقسیم بندی نیز می توان این شبکه هارا به دو دسته : 1- تفریحی که بیشتر برای دسته اول مخاطبان برنامه سازی می کنند و 2 – سیاسی که عموما مخاطبان دسته دوم را در نظر دارند تقسیم کرد . هرچند که این تقسیم بندی ها هیچگونه محدودیتی برای استفاده هر کدام از دو دسته ی مخاطب از شبکه های دیگر به وجود نمی آورد .

 برنامه های شبکه نخست – تفریحی – غالبا غیر سیاسی ( لااقل در ظاهر ) است . آنچه در این دسته از شبکه ها تولید و پخش می شود همگی در جهت نمایش فرهنگ غربی ( خصوصا قسمت کم مایه آن )است . موسیقی های متضاد با موسیقی سنتی و محلی ( فولکلوریک ) ایرانی ، ترویج شیوه ی زندگی غربی از نوع آمریکایی ( هرچند نمی توان به طور یقین در مورد تمام شیوه های زندگی یک کشور بدون مطالعات کامل جامعه شناسی و غیره نظری قطعی داد ) و یا همانگونه که خود آنها سعی در معرفی آن هستند از قبیل مصرف گرایی ، تجمل خواهی ، بی بندوباری و خلاصه هر آنچه که در کشورهای شرقی و خصوصا اسلامی و به ویژه ایران نسبت به آنها حساسیت و نوعی پرهیز اخلاقی اعتقادی وجود دارد را با تکنیکهای اقناعی و اغواگرانه در معرض نمایش می گذارند .

از نمونه های بارز این شبکه ها می توان به شبکه فارسی 1 ( Farsi 1 ) ، P.M.C ، GEM و... اشاره کرد . مخاطبین این شبکه ها اغلب جوانان و خانواده ها می باشند . این شبکه ها با پخش سریالهای تلویزیونی غالبا بی محتوا که  اکثرا در کشورهای آمریکای جنوبی(لاتین)،  جایی که به استناد اخبار همان کشورهای غربی مرکز فساد و توزیع مواد مخدر در سطحی جهانی با صدها دسته و باند تبهکاری می باشد ، ساخته می شود نوعی رفتار بی قید و به دور از هر آموزه اخلاقی را ترویج می نمایند . در تمام این سریالها – تقریبا بدون هیچ استثنایی – روابط پسر و دختر را آزادانه و به دور از هر مانع اخلاقی و یا مذهبی در فضایی خیالی و اغواگرانه به تصویر کشیده و چنین وانمود می گردد که عدم تمایل به چنین ارتباطی فقط در اثر داشتن افکار کهنه و قدیمی و سنتی و غیر مدرن می باشد . همواره نوعی خانواده گریزی و ترجیح دادن  دستهایی آلوده به جای آغوش گرم و بی منت والدین ، فرار دختران از خانه و شیرین جلوه دادن زندگی در کنار پسر یا دختری که هیچگونه پیوندی مگر ارتباط خیابانی باعث آن نگردیده ، بارداری دختران بدون ازدواج و دراثر روابط نامشروع  ، دست مایه اصلی این سریالها می باشد .

از طرفی موج دیگر این تبلیغات کاذب برای مخاطبین در سنین بالاتر و در واقع زنان و مردانی است که یک خانواده را تشکیل داده اند . از موارد جالب توجه اینکه زن و مرد های این سریالها با وجود پیوند زناشویی ،  خیلی هم این موضوع را جدی نگرفته و هر کدام در زندگی غیر از زندگی رسمی یک زندگی مخفی و سراسر آلوده به گناه و خلاف عرف هر جامعه ای برای خود ساخته اند . روابط پنهانی ، عدم پایبندی به تعهدات زندگی زناشویی ، ترویج مصرف مشروبات الکلی خصوصا در میان زنها وهمچنین  فرزندان زنا زاده ای که نه مادر از پدر آن خــبر دارد و نــه پـــدر( هرچند واژه پدر و مادر دارای ارزش و بار متعالی است و نمی توان اینگونه افراد را پدر و مادر نامید ) اطلاعی از بوجود آمدن آن . (سریالهای پخش شده از شبکه فارسی 1 )

اما دسته دوم این شبکه ها که ماهیتی سیاسی دارند را نیز می توان به دودسته ی شبکه های متعلق به گروههای ضد انقلاب خارج نشین مانند شبکه تلویزیون ملی ایران وابسته به سازمان منافقین( رویکرد این مقاله در ارتباط با این شبکه ها نیست ) و دسته دیگر،  شبکه های خبری متعلق به دولت آمریکا – با نام تلویزیون صدای امریکا VOA – و یا متعلق به کشور انگلستان – با نام بی بی سی – که هردو با بودجه های کلان دولتی اداره می شوند تقسیم کرد .

هرچند این شبکه ها – دسته دوم – همواره خود را در موضع بی طرفی و صرفا در راستای انجام وظیفه رسانه ای در جهت اطلاع رسانی معرفی می نمایند ولی در این قسمت نیز با کمی تامل می توان اهداف پنهان و آشکار آنها در شکل دهی و جریان سازی سیاسی نسبت به ایران را مشاهده کرد . همانگونه که پیش از این بیان شد هدف و مخاطب اصلی این شبکه ها تحصیل کردگان و نخبگان جامعه می باشند . این شبکه ها و خصوصا بی بی سی با سابقه ای طولانی در حوزه ی رسانه ای با استفاده از مجرب ترین برنامه سازان ، مجریان ، مفسرین سیاسی و اقتصادی ، اساتید برجسته ایرانی دانشگاههای اروپا و امریکا ، شخصیتهایی با چهره ای مذهبی و حتی بعضی از کسانی که در برهه هایی سمتهای مدیریتی سیاسی در ایران  داشته و اکنون به دلایل مختلفی که بازگویی آنها در مجال و حیطه این گفتار نمی باشد از نظام جمهوری اسلامی بریده و در کشورهای اروپایی و آمریکا سکونت گزیده اند همواره  سعی در ایجاد شک و شبهه در میان نخبگان درمورد بسیاری از مسایل و مبانی اصلی سیاسی و حتی اعتقادی دارند.

تکنیکهای این دوشبکه از ظرافت و پیچیدگی خاصی برخوردار است که به سادگی نمی توان آن را رمز گشایی و مورد بررسی ونقد  قرار داد .  برنامه هایی مانند " پرگار " ، " صفحه دو " در شبکه بی بی سی و " تفسیر خـــبر " و

 " زن امروز " در تلویزیون صدای آمریکا از آن جمله می باشند . در تمام این برنامه ها در قالبی ژورنالیستی و ژستی بیطرفانه تمام مسائل مربوط به ایران و جمهوری اسلامی با زیرکی خاصی به صورت سیاه نمایی ، بزرگ نمایی مشکلات ، کوچک جلوه دادن دستاوردها ، القاء وجود مخالفتها و مخالفین زیاد ، جلوه دادن مشکلات اقتصادی به گونه ای فاجعه بار ، ایجاد دودستگی در میان نیروهای داخلی ، ترغیب به نافرمـــــانی مدنی با الگو برداری از انقلابهای رنگی  در شکلهای مختـــــلف  برای مخاطبان برنامه ریزی و اجرا می گردد .

در یک جمع بندی کلی می توان گفت  که شبکه های رسانه ای خارجی فارسی زبان در اقدامی هماهنگ و مکمل در پی ایجاد چالشی سیاسی ، اجتماعی و خصوصا هویتی - عقیدتی  در ایران به منظور مقابله با انقلاب اسلامی با طرح " جنگ نرم" می باشند .

سخن آخر

امروزه و  در هزاره سوم میلادی به یُمن پیشرفتهای گسترده علمی و فن آوری های جدید ، تمام انگاره های سنتی مبنی بر جایگاه دولتها به عنوان یگانه عنصر تصمیم گیرنده در داخل کشور و همچنین در نظام بین الملل با چالشی بزرگ روبرو گشته است . دسترسی آسان مردم به وسایل مختلف ارتباط جمعی که حاصل همین پیشرفت و انقلاب اطلاعا تی می باشد ، جهان را به دهکده ای تبدیل کرده که تقریبا هر کس در هر لحظه ودر هر نقطه از این کره خاکی توانایی دستیابی به حجم گسترده ای از اخبار و اطلاعات را دارد . اکنون این توایانی در به اشتراک گذاشتن اطلاعات و اخبار ، مرزهای جغرافیایی را تا حد زیادی بی اثر ساخته و ملتها را به شهروند جهانی مبدل ساخته است .

به همین جهت و در سایه تبادل اطلاعات بی واسطه و بدون فیلتر ، آگاهی عمومی و حسی مشترک در میان ملتها بدون در نظر گرفتن نژاد و جنسیت و مذهب و هر دلیل دیگری که  در طول تاریخ  به عنوان هویت ملی و با کارکردی تفکیک کننده موجب دوری انسانها از یکدیگر  گشته  بود ، اکنون در حال تبدیل به نوعی احساس همدردی و منافع مشترک در میان آنها گشته است . برای نمونه در جریان حمله وحشیانه رژیم اشغالگر قدس به جنوب غزه ( جنگ 22 روزه ) ، ارسال و پخش تصاویر کشتارمردم  بی دفاع  و تخریب خانه های آنها  آنچنان حس همدردی و همدلی در میان بسیاری از مردم مسلمان و حتی غیر مسلمان ایجاد کرد که نهایتا فشار افکار عمومی بین المللی آن رزیم غاصب را مجبور به دست کشیدن از این حملات کرد (رفتار انفعالی بسیاری از دولتهای منطقه که داعیه عربی واسلامی بودن را دارند  و همچنین سکوت  مجامع بین المللی در حمایت از مردم بی دفاع غزه و محکومیت اسراییل  باعث شد تا میزان تلفات و تخریب غزه در ابعادی فاجعه بار و جبران ناپذیر انجام گیرد ) .

اینک میلیونها انسان با دیدن تصاویر کشتار دسته جمعی مسلمانان توسط نیروهای اسراییلی از طریق اینتر نت ، فیس بوک ، توییتر و شبکه های ماهواره ای ، چهره کریه و پلید آن رژیم نامشروع را مستقیما و به دور از سانسورهای رسانه های امریکایی که همگی در مالکیت صهونیستها می باشند( مانند رابرت مرداک ) و همواره سعی در قلب واقعیات در مورد فلسطین و ارائه چهره ای ستیزه جو وتروریست از مردم آن و از طرفی بی گناه جلوه دادن صهیونیسم و موجه ساختن اعمال آنها در برابر نظر افکار بین المللی می کنند ، به پوچ بودن ادعاهای واهی این رسانه ها پی برده و بدین وسیله نقاب از صورت آنها برداشته شد .

با توجه به همین موضوع مهم وارزشمند یعنی اثرگذاری فوق العاده رسا نه ها بر روی افکار و رفتار عمومی و آن هم در سطحی وسیع و جهانی ، لذا کشورهای  غربی و به ویژه ایالات متحده امریکا تمام توان سخت افزاری و نرم افزاری خود را در به خدمت گرفتن و استفاده از  این رسانه ها در جهت به دست آوردن منافع خود که همواره نسبتی معکوس  با منافع کشورهای در حال توسعه و خصوصا مسلمان که دارای منابع عظیم نفت و گاز و دیگر مواد ارزشمند معدنی می باشند ، به عمل می آورند .

این استراتژی جهت ازبین بردن هویت اصیل ملی مذهبی این کشورها و جایگزینی شخصیتی منفعل ، ازخود بیگانه ، نا آشنا با فرهنگ بومی ، سرگردان ، ناهنجار ، ناامید و ... نه  به وسیله  حمله نظامی ( حمله های نظامی و کشتار مردم ویتنام ؛ کره و دیگر مناطق به دست امریکا ، با وجود ایجاد لطمات فراوان جانی و مادی برای آن کشورها ولی هرگز امریکا را به اهداف خود نرساند) بلکه با  استفاده از" جنگ نرم " میسر  می باشد . جنگی که امریکا با تمام توان خود آن را بر علیه ما شروع کرده و نکته مهم که خود باید موضوع بسیاری از رساله های دانشگاهی و |پژوهشی قرار گیرد توجه به این نکته کلیدی است که دفاع در برابر " جنک نرم " تنها از یک طریق میسر است و آن چیزی نیست مگر: " دفاع نرم " .

امروزه دشمن بدون کمترین خسارت و تلفاتی در خا نه و کاشانه ما لانه کرده و با نگاهی آلوده چشم طمع به این سفره گسترده  را دارد و اگر ما به نام دفاع در برابر "جنگ نرم" به استفاده از ابزار سخت دست بزنیم ( همان چیزی که دشمن برای ایجاد نارضایتی مردم و کاهش مشروعیت نظام خواهان آن است ) نه تنها هیچ موفقیتی به دست نخواهیم آورد بلکه نیروی خصم را برای رسیدن به هدف نامشروع خود یاری رسانده ایم .

 به امید سربلندی ایران اسلامی و نابودی دشمنان آن . انشا الله.

        

                                                                                        کیوان کاوه حقیقی

                                                                                                      کارشناس ارشد علوم سیاسی

منابع فارسی

·         تهدیدات رسانه ای و راهبردهای مقابله ، دانشکده عالی دفاع ملی ، تهران 1388.

·         نای جوزف ، قدرت در عصر اطلاعات ، دکتر سعید میر ترابی ، پژوهشکده مطالعات راهبردی ، تهران 1387

·         استریت جان ، رسانه های فراگیر سیاست و دموکراسی ، حبیب الله فقیهی نژاد ، موسسه انتشاراتی روزنامه ایران ، 1384

·         جنگ نرم ویژه جنگ رسانه ای 2 ، موسسه مطالعاتی و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر ، تهران 1388

·         شیر زاد حمیرا ، تحول در نطریه های روابط بین الملل ، تهران سمت 1384

·         دائره المعارف ویکی پدیا

·         رادیو آزاد

·         سیمای جمهوری اسلامی ایران ( بخش اخبار و تفسیرهای سیاسی )

·          منابع خارجی

v  B.B.C Persian

v  V.O.A p.n.n ( The television of voice of America )

v  Euro News

v  Press T.V

v  France 24

v  Al Jazeera ( English section )

v  Face book 

v  Twitter

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد